به گزارش دوربین خبر
این را همیشه میگوییم که پیشگویی در علوم انسانی (بر خلاف علوم فیزیکی) میتواند خودش را بیدلیل «محقق» کند و یا حتی اگر مبنای درستی هم داشته باشد خودش را «ضایع» کند، چون عوامل انسانی که موضوع پیشبینی بودند، نتیجه پیشبینی را در رفتارشان اعمال کرده و در نتیجه خروجی کلان سیستم تحت تاثیر قرار میگیرد. در علوم فیزیکی این طور نیست. مثلا من اگر امروز بر اساس یک سری مدلسازی علمی دقیق بگویم که دمای هوای تهران فردا میشود ۵ درجه زیر صفر، به احتمال زیاد باد و باران رفتار خود را به خاطر این پیشبینی عوض نمیکنند و همین پیشبینی محقق میشود. ولی در علوم اجتماعی وضع کمی متفاوت است. به این دو حالت دقت کنیم:
الف) ضایع شدن پیشبینی: فرض کنید که ما بر اساس مدلسازی دقیق اپیدمیولوژیک مثلا بگویم که هفته دیگر صدهزار نفر در تهران از یک ویروس خیلی خطرناک جدید میمیرند. در واقعیت، احتمالا این اتفاق هیچ گاه محقق نخواهد شد (حتی اگر واقعا چنین ویروس خطرناکی در راه باشد و مدل مکانیکی ما درست بوده باشد) چون با انتشار این خبر فورا تصمیماتی گرفته خواهد شد که نهایتا پیشبینی اتفاق نمیافتد و «ضایع» میشود: مردم از تهران میروند یا از خانه بیرون نمیآیند، مسوولات بهداشتی قرنطیه را شروع میکنند، واکسن زده میشود و الخ. به همین دلیل هم ارزیابی «کیفیت» پیشبینی ها در علوم اجتماعی خیلی سختتر از علوم طبیعی است.
ب) پیشبینی خودمحققکننده (Self-Fullfilling Prophecy): از آن طرف اگر یک شایعه بسازیم که مثلا بانک الف ورشکست شده است (بدون این که واقعا اتفاقی برای این بانک افتاده باشد) ممکن است این اتفاق بیفتد چون سپردهگذاران ناگهان برای بیرون کشیدن پولشان صف خواهند کشید و همین تقاضای ناگهانی برای خروج سپردهها از بانک ممکن است آن را ورشکست کند.
حال به بحث دلار برگردیم. قیمت دلار (در یک محدودهآی) میتواند مشمول «پیشبینی خودمحقق کننده» باشد. اگر قیمت امروز مثلا ۴۳۰۰ باشد و مردم به هر دلیلی (واقعی، شایعه یا صرفا ذهنی) باور کنند که قیمت قرار است ۵۰۰۰ تومان شود، سیل تقاضا برای خرید احتیاطی و سفتهبازانه دلار روانه بازار خواهد شد و اگر عرضه فیزیکی دلار محدود باشد قیمتها بالا خواهد رفت. بالا رفتن قیمت این باور را تقویت خواهد کرد که حدس روز قبل درست بوده (بازخورد مثبت) و عده بیشتری را روانه بازار دلار خواهد کرد و الخ. این تقاضا البته تا ابد ادامه پیدا نمیکند و وقتی انگیزه سفتهبازانه کاهش پیدا کند (یعنی شوک مثبت به تقاضا فروکش کند) قیمت ممکن است به سطح بنیادی خود برگردد. به این ترتیب نوسان بزرگی در بازار ایجاد شده، عدهای سود کرده و عدهای زیان و نهایتا هم اقتصاد کشور - خصوصا بنگاهها - از افزایش تلاطم نرخ ارز زیان کرده است.
چرا این داستان هر روزه و در مورد هر بازاری نمیافتد؟ به نظر میرسد هر قدر شفافیت در مورد عوامل بنیادی بازار بیشتر باشد و یا اعتماد به اینکه یک نهادی (مثل بانک مرکزی) ابزاری برای تعهد به یک کانال قیمت دارد بالاتر باشد، شانس موفقیت چنین پیشگوییهای خودمحققکننده کمتر میشود. اگر ابزارهای مالی روی یک دارایی متنوع باشند (مثلا امکان خرید یا فروش قرارداد آتی وجود داشته باشد)، آن وقت تحلیلگرانی که معتقدند چنین موجی گذرا است موضع معکوس (به قول فرنگیها Short Position) روی داراییها خواهند گرفت و با تحلیل این موقعیتها بازار این شانس را خواهد داشت که اطلاعات موجود در مورد باور منفی را هم دریافت کند و دیدگاه خودش را اصلاح کند.
با درک این رفتار است که به نظرم همه ما - خصوصا کسانی که مرجعیت رسانهای و علمی و اداری و سیاسی دارند - باید در ابراز نظر در مورد این نوع مباحث به شدت محتاط باشیم، خیلی مسوولانه رفتار کنیم و بدون دانستن مکانیسمهای پیچیده بازار ارز کشور اظهار نظر نکنیم. همیشه این وسوسه وجود دارد که فرد با ارائه پیشبینیهای شاذ بر سر زبانها بیفتد و بعدا هم «اگر این پیشبینی محقق شد» به آن افتخار کند ولی اگر پیشبینی محقق نشد بی سروصدا از کنار آن بگذرد. قیمت تعادلی دلار ممکن است بیشتر یا کمتر از نرخ واقعی باشد و بازار به تدریج راه خودش را پیدا خواهد کرد ولی رسانهها نباید در آتش این تلاطم بدمند.
جمعبندی و توضیح و رفع ابهام: سیاست همیشگی بنده و این کانال «پرهیز مطلق» از ورود به هر نوع پیشبینی قیمت آینده دارایی (سهام، نفت، ارز، طلا، بیتکوین و الخ) است و به همین سیاست هم پایبند خواهم بود. رویکرد ما فقط تحلیل منطق رفتار بازارها با هدف کاستن از زیانهای کلان ناشی از تلاطمها و جلوگیری از اتلاف بیمورد منابع کشور در بازارهای مختلف است.
????کانال انجمن اقتصاددانان ایران
???? @ieairan